رسول اکرم " ص " وارد مسجد مسجد مدینه-۱- شد ، چشمش به دو
اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود ، و هر دستهای حلقهای تشکیل
داده سر گرم کاری بودند : یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به
تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند ، هر دو دسته را از نظر
گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد . به کسانی که همراهش بودند رو
کرد و فرمود : " این هر دو دسته کار نیک میکنند و بر خیر و سعادتمند " . آنگاه جملهای
اضافه کرد : " لکن من برای تعلیم و داناکردن فرستاده شدهام."
پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت ، و در حلقه آنها
نشست .
منیة المرید ، چاپ بمبئی ، صفحه . 10
پاورقی :
-۱- مسجد مدینه ، در صدر اسلام ، تنها برای اداء فریضه نماز نبود ، بلکه
مرکز جنب و جوش و فعالیتهای دینی و اجتماعی مسلمانان همان مسجد بود
.
هر وقت لازم میشد اجتماعی صورت بگیرد مردم را به حضور در مسجد دعوت
میکردند ، و مردم از هر خبر مهمی در آنجا آگاه میشدند . و هر تصمیم جدیدی گرفته میش
د
در آنجا به مردم اعلام میشد .
مسلمانان تا در مکه بودند از هرگونه آزادی و فعالیت اجتماعی محروم
بودند ، نه میتوانستند اعمال و فرائض مذهبی خود را آزادانه انجام دهند و
نه میتوانستند تعلیمات دینی خود را آزادانه فرا گیرند . این وضع ادامه
داشت تا وقتی که اسلام در نقطه حساس دیگری از عربستان نفوذ کرد که نامش
" یثرب " بود ، و بعدها به نام " مدینة النبی " یعنی شهر پیغمبر
معروف شد . پیغمبر اکرم بنا به پیشنهاد مردم آن شهر و طبق عهد و پیمانی
که آنها با آن حضرت بستند ، به این شهر هجرت فرمود . سایر مسلمانان نیز
تدریجا به این شهر هجرت کردند . آزادی فعالیت مسلمانان نیز از این وقت
آغاز شد . اولین کاری که رسول اکرم بعد از مهاجرت به این شهر کرد ، این
بود که زمینی را در نظر گرفت ، و با کمک یاران و اصحاب این مسجد را در
آنجا ساخت .
پایان